اوضاع خراب

ما همه مهمان و دوست صاحب خانه است.گرمرا خواهد، بخواند او مرا در خانه اش....._______________________________چهل پنجره رو به جهان هستی گشوده ام و اینجا مینویسم برای زمان هایی که نهراسم از تنهایی و بدانم که خدا هست هنوز.....بدانیم شمعدانی ها هنوز آواز عشق صبحدمانشان را فراموش نکرده اند و آبی آسمان ها هنوز برای دل های بیدار، آبی است، آبی آبی...و دلیل دیگر اینکه امیدوار باشیم زیرا هنوز آدم هایی هستند که بالهای خود را برای عشق و دوستی و معرفت کردگار می گشایند و برای پریدن به پنجره های باز نیاز دارند.....و بدانبدان که این نقطه و این چهل پنجره ی من آغازیست برای پریدن توبالت را بگشاــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــسلام دوستای عزیزم. امیدوارم از دلنوشته های من خوشتون بیاد.البته برای اینکه حوصله اتون از دلنوشته های من سرنره و نوشته هام تکراری نشه گاهی هم مطالب دیگه ای رو براتون جمع آوری میکنم و براتون میزارم.وگاهی هم دلنوشته های خودم رو که هروقت دستم رو قلم میره کاغذ رو خط خطی میکنه.خداکنه خوشتون بیاد.اگه یه سر به آرشیو وبلاگ بزنید سیر تکاملی اون رو خواهید دید و این تکامل در نوشتن و پرداختن به موضوعات رو لطف خدا میدونم.امیدوارم باز هم خدا به من لطف داشته باشه تا در خدمت شما دوستان عزیزم باشم. اوضاع خراب...ادامه مطلب

اوضاع خراب...

دلم یک فنجان شعر میخواهد

شعری جوشیده از سماور نهاد خودم

خیلی وقت است که دل تنگ شعر و واژه شده ام

راستی پاییز امسال من هستم، برف هست، اتفاقا بهار هم هست

میگویم؛ این ربیع هم چه تلاشی دارد برای شاعر شدنمان!

باید سری هم به باغچه ی خانه یمان بزنم

حالا که هم بهار می آید و هم برف، شاید نرگس ها هم عاشق شده و آمده باشند

#نرگس

پ ن: دو روز مونده بود به تولدم در سال 94

اوضاع خراب...

به قدر حال یک قویِ در وقت مرگ؛ من از بی کسی غصه دارم

چونان ماهی افتاده بیرون ز بحرم که از دوستان دلی بهر ندارم

دلم کوچک و غصه هایم بزرگ است؛ چرا من زبانی برای بیانش ندارم

چونان بی سوادم که از ذوق شعری؛ توانی برای سُراییدن دل ندارم

اگر حال من حال قوی غریب است؛ ولی من توانی برای شباهت ندارم

#نرگس_تجری

اوضاع خراب...

شاید یکی از پیکرهای افتاده به خاک کرب و بلا منم

نامم ثبت و پیکرم دیده نشد در وقت جنگ ولی؛ تیرهای زیادی بر تنم استوار شد

حال روزها می گذرد و زهر تیرها‌؛ همچنان در رگم مثل دجله روان است

شاید شهید بعدی منم ، ولی چرا بوی شهادت نمی دهم!

#نرگس_تجری

اوضاع خراب...

ما همه مهمان و دوست صاحب خانه است.گرمرا خواهد، بخواند او مرا در خانه اش....._______________________________چهل پنجره رو به جهان هستی گشوده ام و اینجا مینویسم برای زمان هایی که نهراسم از تنهایی و بدانم که خدا هست هنوز.....بدانیم شمعدانی ها هنوز آوا اوضاع خراب...ادامه مطلب

ما همه مهمان و دوست صاحب خانه است.گرمرا خواهد، بخواند او مرا در خانه اش....._______________________________چهل پنجره رو به جهان هستی گشوده ام و اینجا مینویسم برای زمان هایی که نهراسم از تنهایی و بدانم که خدا هست هنوز.....بدانیم شمعدانی ها هنوز آوا اوضاع خراب...ادامه مطلب

هر شب تنهای

هر روز تنهایی

هر ساعت تنهایی

و هر ثانیه تنهایی

چه روزهایی این روزها که این همه ادم تو دنیا هست و همشون اظهار تنهایی می کنند

کاش من جزو اون خوش شانس هایی بودم که یک قرن قبل متولد شدند 

همه با هم بودند و تنهایی معنا نداشت

یک وقتایی اونقدر شلوغ بود که دنبال یک لحظه تنهایی می گشتیم برای اینکه بریم تو خودمون و حال و هوای خودمون

فکر می کنم همش از اونجا شروع شد که یک روز بی هوا رفتیم تو خودمونو مثل اصحاب کهف همونجا تو غار تنهاییمون خوابون برد

#نرگس

اوضاع خراب...

یه روزگاریه که نه حال حرف زدن از حال هست و نه حال ماندن در حال

سخته ماندن در این حال و تلختر اینه که کسی یارای یاری نیست

ای روزگار شلاق را آرام بزن 

این روح من ناسور است

این زخم های زندگی بد مانده روی پیکرم

#نرگس_تجری

اوضاع خراب...

آدم نمیدونه چه آینده ای خدا براش در نظر گرفته

گاهی اوضاع یه جوری پیش میره که آدم از یه جایی به بعد می ترسه قدم از قدم برداره و شرایط از اونی که هست بدتر بشه

مثل راه رفتن تو میدون مین میمونه

اوضاع خراب...